به نام او

جلسه سوم پرونده عشق بعد از یک هفته تاخیر در روز یکشنبه هیجدهم مرداد برگزار شد. جلسه برعکس همیشه زود شروع شد. همه سراغ  شهاب و وحید میگرفتن که سردیبر ناامید از آمدن آنها بود که یکهو در باز شد وحید و شهاب در چارچوب در نمایان شدن غریو شادی برخاست.

خب ابتدای جلسه به بحث درباره فرم دو جلسه قبل پرونده عشق گذشت. دو انتقاد وجود داشت یکی اینکه حرفها تکرار شدن در جلسه دوم؛ دومی این بود که برای حرف جدید زدن کاری در طول هفته انجام نمیشه. من به شخصه همیشه از بحث درباره فرم فراری بودم. همیشه این بحث ها ملال آور بوده واسم. نظرم هم اینکه باید در خود جلسات ایراد رو بر طرف کنیم. یعنی اگر حرفی تکراری بود در خود جلسه بگیم که این حرف رو هفته پیش زدیم حالا ادامه اش چی میشه.

با همین رویکرد ادامه دادن وارد پرونده عشق شدیم. به طور خلاصه گفتیم که ما دو جا از عشق سراغ گرفتیم یکی در عشق راز آمیزی که مبتلا به خیلیا بخصوص سال اولی های دانشگاه. و دیگر عشقی که در شناخت یک دوست و عمیق تر شدن ارتباط با یک  دوست بوجود میآد. اسم این عشق رو گذاشتم عشق به مثابه ادامه دوستی. حالا سوالمون این بود که مسائل دامن گیر این دو عشق چیستند. به جای صحبت از کلیات درباره این دو نوع عشق سراغ مسائل که با پذیریش این دو مدل پیش خواهد آمد رفتیم. قرار شد این کلیات رو نادر بعنوان دبیر پرونده در قالب سرمقاله بیاره و مناظره مکتوب هم به چالش های دو طرف این درگیری مجال خوبی برای بیان بده.

اولین پیشنهاد این بود که با هر تعریف عشق آیا میشه درباره تعدد عشق ها حرف زد. آیا ما یکبار عاشق می‌شویم و تمام؟ اگه مدل عشق ادامه دوستی رو بپذیریم آیا عشق ها متعدد ممکن نخواهند بود؟ و اگر تعدد عشق ها رو بپذیریم ترم های مهم مثل خیانت و تعهد چگونه معنا می‌شوند؟ به نظر خودم من خیلی مسئله خوبی برای پرداخت اما چندان پرداخته نشد. البته وقت همچنان باقی است.

مسئله دومی که به طور مفصل به آن پرداخته شد تفاوت عشق در مردان و زنان بود. سوال مطرح این بود که در این دو مدل عشق مطرح شده آیا بین زن و مرد تفاوتی گذاشته شده است یا خیر؟ مثلا اگر عشق ادامه دوستی باشه و رکن رکین آن دوستی باشه، پس به این راحتی نمی شه از عشق کاملا متمایز صحبت کرد. چون دوستی بر پایه رابطه دو طرف و برابر معنا دارد.

از کلیشه های موجود درباره زنان و مردان شروع کردیم به تحلیل این کلیشه ها پرداختیم. مهمترین کلیشه مطرح شده ناز و نیاز بود که زن تجلی ناز در عشق است مرد تجلی نیاز. قبل از مطرح شدن این کلیشه اشاره شد که دختران کمتر مجال بروز عشق پیدا میکنند و از این رهگذر وارد موضوع شدیم. البیته اعتقاد بر این بود که زن در مدل سنتی از بروز عشق به طور کامل منع میشد و  جامعه امروز خیلی فرصت هایی را بوجود آورده تا زنان نیز از ناز دست بردارن به طلب عشق رو بیارن اما هنوز موانع از فرصت ها پیشی میگیره.

سوال که از معادله ناز و نیاز پرسیده شده این بود که جایگاه کنش گری و قدرت در این مدل از روابط چگونه است. مثلا اگر دختری از پسر خوشش بیاد می تونه در مقام کنشگر این عشق را بروز بده؟ به دو لحظه متفاوت در این تحلیل رسیدیم اینکه کنشگری ابتدا در طرف نیازمند رابطه شروع می‌شود اما در ادامه این طرف دختر است که قدرت خود را برای برقراری یا عدم برقراری رابطه اعمال میکند. اما سوال این بود که در لحظه قبول ارتباط چه بلایی سر نازی که یک دختر بعنوان ابزار قدرتش استفاده میکند می آید. آیا می‌شود همیشه ناز کرد؟ و اگر نه آیا میشود به دختران بعنوان کنشگر این رابطه نگاه کرد؟

انتقاد جدی که وارد شد این بود که این نگاه به روابط و نقدشون هر دو از یک نگاه مردسالار بیرون آمده است. اینکه نظام مردسالار نقد می‌شود خود یک نقد مردسالارانه است( علت این امر رو من خودم نفهمیدم ولی شاید بخاطر اینکه سعی داره این تحلیل جایگاه زنان رو بعنوان طرف درخواست شونده  متزلزل کنه)

بحث رفت به سمت تحلیل خود ناز. اینکه ناز یعنی چی؟ ناز کشیدن داره کدام امر رو در عشق نمیان میکنه؟ این طور به نظر میرسید که ناز و نیاز در عشق رازآمیزی خود رو به کمال میرسونن. چون ناز کردن همان تبدیل به راز شدن رو بر عهده میگیره.  اینکه ناز مانع از شناخت یکطرف و تبدیل شدنش به راز میشه. برای همین بهترین محفل برای عشق رازآمیز جهان واقعیت ما نیست. چون این رابطه روزی از راز بدون خود باید دست بردارد و از نزدیک به شناخت تبدیل شود به قول شهاب عشق راز آمیز اصولا این جهانی نیست ولی عشق یه پدیده این جهانی و واقعی. بنابراین نمی توان تا ابد از راز حرف زد بالاخره زمانی میرسه که این راز از پرده برون خواهد شد.

بحث از این جا به بعد کشید به تفاوت زن و مرد به طور کلی که من از همه اش صرف نظر میکنمJ

اما قرار بر این شد که برای جلسه بعد سرمقاله نوشته شود و مقالات پرونده هم مشخص شود. دوستان فقط من یک چیزی رو بعنوان تذکر بگم ما درباره تیتر اول جلد پرونده صحبت نمیکنیم. نشون داده این موضوعات به شدت زمان بر یک فکر به حالش بکنیم کارمون در سال تحصیلی راحتره.