به نام خدا

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه ی دوستداران، همراهان و اعضای هیئت تحریریه صلا

جلسه دوشنبه صلا با پیشنهاد مرصاد پیرامون وبلاگ شروع شد، مرصاد پیشنهاد داد که برای رونق بیشتر وبلاگ، به بازنشر مقالات گذشته در اون به پردازیم که اینطوری هم مقالات گذشته که ممکن به چشم خیلی ها نیومده باشه دیده میشن، هم فرصت بحث و گفتگو حولشون شکل میگیره و هم افراد فرصت پیدا میکنن مقالشون رو که ممکنه اون موقع به دلیل فشار چاپ و مسائل این چنینی کامل نشده بود رو بازبینی و اصلاح کنن.

در ادامه امید مسئولیت نوشتن یه متن رو برای معرفی صلا در وبلاگ قبول کرد که خدا خیر دهادش.

از دوستان جدید هم یونس جلسه پیش به جمع ما اضافه شده بود که از همین تریبون بهش خوش آمد میگیم.

اما بعد...

جلسه این هفته با محور انتخاب موضوع برای شماره بعد پیگیری شد، چند موضوعی به شکل تیتر وار معرفی شدن و 2 موضوع هم مورد بحث قرار گرفتن.

لیست موضوعاتی که از هفته پیش مطرح شده بودن به این شرحه:

·        افراد خاص در دانشگاه( افرادی مثل دانشجوهای خارجی یا افراد معلول و ... که شرایط و ارتباط متفاوتی رو در دانشگاه تجربه میکنن)

·        رودربایستی

·        آب (بحران جهانی آب و ...)

·        پرخاش و خشونت( جلسه قبل درموردش کمی صحبت کردیم)

·        ازدواج

·        عشق

·        پیری

اما بحث های اصلی جلسه با مطرح شدن موضوع celebrity  پیش رفت. در مورد این موضوع موارد زیادی مطرح شد که به واسطه ی زیاد بودنشون من تیتروار بهشون اشاره میکنم:

·        جنبه ی محبوبیت و معروف بودن در مورد celebrity و ارتباط تنگاتنگ این مفهوم و ساخته شدنش با رسانه

·        وجود این حالت خاص در مورد اونها که همه اونها رو میشناسن ولی اونها نسبت به آدم های کمی شناخت دارن و این تجربه ی متفاوتی رو برای اونها رقم میزنه

·        یکی از مواردی که در مورد زندگی این افراد مطرح شد این بود که گویا celebrity  ها تلاش میکنن خودشون رو آنگونه که میخواهند نشون بدن و در واقع اونها در کنار رسانه تصویر سازی میکنن نه واقع نگاری.

·        یه جنبه مهم دیگه که مطرح شد جایگاه رسانه در ساخته شدن celebrity بود. همچنین اینکه در رسانه ابعادی از رازآمیزی به زندگی این افراد اضافه میشه که خودش خیلی مهمه.

·        یه نکته دیگه در مورد این بود که اصلا ما به کیا میگیم celeb ، بعضا جامعه های هدف متفاوت و قشر های متفاوت در جامعه celeb های متفاوتی دارن، ممکنه برای یه سری یه خواننده celeb باشه و برای یه سری یه فیلسوف مشهور و لذا برای تعریف این مفهوم باید بتونیم به وجوه مشترک اونها مثل شهرت بپردازیم.

·        در ادامه به این پرداختیم که اصلا celeb ها چگونه شکل میگرین که در کنار رسانه خود جامعه وزنه مهمی بود، برای مثال یه نکته ای که بهش اشاره شد بازیگرایین که میرن به سمت خوانندگی و بعد از عدم اقبال این کار رو رها میکنن و لذا جامعه تا حدی به اونها جهت میده.

·        یه چیز دیگه هم که از اون جلسه نوشتم و به شکلش میخوره از جملات مرصاد باشه و من الان منظورشو یادم نیست اینه که celeb ها واقعیت رو واقعی تر معرفی میکنن.

اما موضوع بعدی که دربارش صحبت شد مسئله ی دروغ بود.

موضوع رو میلاد با این دغدغه و مشکل شروع کرد که انگار هرچه توی زندگیمون پیش میریم و زندگی ابعاد بزرگتری پیدا میکنه، جامعه ما رو سوق میده به سمت دروغ گفتن و دروغ های زیادتری گفتن تا بتونیم مثلا زمان بی حوصلگیمون دوستمون رو بپیچونیم یا مواردی مثل این. در مورد این موضوع نکات زیر به نظرم میرسه:

·        یه مسئله ای که تا حدی بر سر اون اشتراک داشتیم آزاردهنده بودن دسته ای از دروغ ها بود مثل دروغ های کوچکی که امروز توی جامعه خیلی رایج شدن مثل دروغ گفتن برای غالب کردن جنس یا امثالهم.

·        یه نکته ای که به نظرم جای بحث داره اینه که آیا وانمود کردن یا نمایش دادن دروغه و اینکه کجاست که ما انتخاب میکنیم به شکل متفاوتی نسبت به زمان های دیگمون رفتار کنیم و این کارمون یه شکلی از دروغ محسوب میشه.

·        یه مسئله ی مهمی که مطرح شد و زمان زیادی از جلسه رو به خودش اختصاص داد و آخرای جلسه هم با صدای بلند پیگیر شد جاهایی هستن که دروغ گفتن در اونها خوبه. مرصاد موقعیتی رو مطرح کرد مثل زمانی که برحسب اتفاق و برعکس همیشه غذای مادر شما شور شده و اینکه در چنین شرایطی دروغ گفتن خوبه یا بد و به طور کلی تر آیا دروغ گفتن در هر شرایط وموقعیتی مذمومه یا شرایطی هست که اتفاقا باید در اونها دروغ گفت.

·        در رابطه با مسئله ی بالا که مطرح شد( خیلی طول و تفصیل داره من سعی کردم خیلی خلاصه وتیتر وار اشاره کنم) به نسبت ترحم و صداقت هم میشه پرداخت. بعضی جاها ما به افراد دروغ میگیم تا ازشون حمایت کنیم یا بعضی جاها منافعمون در میونه اعم از مادی ومعنوی. به طور کلی تر یه نگاهی که مطرح شد درباره ی جاهایی که دروغ گفتن خوبه این بود که برخی موقعیت ها هستن که دروغ گفتن در اونها برای منافع شخصی نیست بلکه برای خود فرد مقابله. اینجا این نکته باقی موند که آیا این خوشحال کردن فرد مقابل مثلا خوشحال کردن مادر با وجود غذای بدمزش هم میتونه نوعی از نفع شخصی حالا به شکل معنوی و نه مادی تلقی بشه یا خیر و تفاوتش با دیگر مثال ها چیه؟

·        سه تا مثال مهم داشتیم در این باب یکی همون مثال مادر بود، یکی فردیه که مثلا برای مجری گری رفته و خراب کرده و میاد از دوستاش میپرسه کارش چطوربود و اونا باید چی بگن و یکی اینکه فردیه که دوست نامزدش یا دوست دخترش رو پیچونده و با یکی دیگه رفته بیرون و حالا اگر دروغ بگه که با کی رفته بودن بیرون این برای نفع شخصی خودشه یا ناراحت نکردن اون دختر؟

·        من یه مسئله دیگه رو هم مطرح کردم در رابطه با بیان اعتماد در جامعه و اساس مخالفت های من با مرصاد در این نکته بود که مرز مشروعیت دروغ خیلی قابل تفسیر و سیاله و شما میتونی با این توجیه که دروغت برای نفع خودت نیست مرتب دامنه ی اون رو گسترش بدی یا اینکه تفاوت میان منافع معنوی و مادی رو از بین ببری و با توجیه دروغ های معنوی، دروغ های برای منافع مادیت رو هم مشروع بدونی و خب نتیجه ی یه همچین اتفاقی از بین رفتن بنیان اعتماد در جامعس که در جلسات بعد بیشتر به اون پرداخته شد.

·        نوید در مورد دروغ یه فیلم معرفی کرد به نامthe invention of lying که به نظرم ایده ی خیلی جالبی داشت و میشه که بخوبی در این موضوع بهش پرداخت

دوستان من در همین حد ازم بر میومد و بابت تاخیر هم عذرخواهی میکنم.

یا حق